در طبقهبندی آرایهشناختی گیاه قهوه، عربیکا و ربوستا انواعی از گونههای قهوه به حساب میآیند. هرکدام از این گونهها، خود زیرگونههایی دارند (انواع زیرگونه های قهوه) که خود این زیرگونهها از جنبههای مختلف با هم متفاوتاند. در این یادداشت از مجموعه یادداشتهای مجله قهوه ریو، به معرفی معروفترین زیرگونههای قهوه (معرفی انواع زیرگونه های قهوه) خواهیم پرداخت.
قهوهی بوربون، SL28، پاکامارا، هیرلوم و … از انواع زیرگونههای شناختهشده قهوه عربیکا هستند. اما این اسامی از کجا آمده است؟ کدام کشورها این قهوهها را تولید میکنند؟ از کدام خانواده قهوه هستند؟ اینها سوالاتی است که کمتر به آنها پرداخته میشود. با ما همراه باشید تا درباره انواع زیرگونه های قهوه بیشتر بدانیم.
فهرست عناوین
قهوهی سودان روم (Sudan Rume)
همانطور که از اسم این زیرگونه مشخص است، این قهوه از جمله گونههای بومی فلات بوما، یعنی منطقه ای در جنوب سودان، زیستگاه بقایای جنگلهای بومی عربیکا است. سودان روم که گیاهی کم بازده است، خصیصههای کیفی حسی قوی دارد. همچنین مقاومت متوسطی در برابر بیماریها دارد. قهوه کاستیلو (Castillio)، Batian، Centroamericano و Ruiru 11 همگی از انواع قهوههای هیبریدی هستند که شامل ژن قهوه سودان روم هستند.
نژادهای بومی یمن
با اینکه کشور یمن وزارتخانهی کشاورزی و آبیاری دارد، اما تلاشهای این وزارتخانه تاکنون چندان بر پرورش گونههای مختلف قهوه متمرکز نبوده است. بنابراین، اکثریت قریب به اتفاق قهوههایی که در یمن رشد میکنند، در واقع نژادهای بومی هستند که بهصورت گزینشی و در زمانی نامعلوم در طول تاریخ بشر، از اتیوپی آمده و در شبهجزیره عربستان بهصورت مستقل تکامل یافتهاند. نسب هر دو نوع قهوه تیپیکا (Typica) و قهوه بوربون، به اینجا برمیگردد. با اینحال کمتر کشاورز قهوهای را در یمن میتوان یافت که درختان قهوهی خود را با این نامها صدا کنند. در عوض، نژادهای بومی معمولاً با نام منطقهای که در آن پرورش یافتهاند شناخته میشوند؛ مانند Udain و Bura’a.
«قهوه مخا» یا همان «قهوه موکا» از قرن هفدهم در اروپا بهعنوان قهوهای که از یمن آمده است، شناخته شد. این موضوع میتواند باعث ایجاد سردرگمی زیادی شود. زیرا یک زیرگونه متفاوت قهوه نیز به همین نام وجود دارد (که جزو زیرگونههای جهشیافته است و بعداً به آن میپردازیم). با این حال، قهوه مخایی که ریشه یمنی دارد، یک اصطلاح گیاهشناسی نیست. بلکه تنها یادآور بند مخا در شبهجزیره عربستان است که روزگاری محل عبور و مرور تجار قهوه بوده است.
تیپیکا
تیپیکا (Typica) اولین زیرگونهی تجاری عربیکا بود که از شبه جزیرهی عربستان خارج شد. نسب تیپیکا به یک نژاد بومی ناشناخته در یمن میرسد که احتمالاً در اواسط قرن ۱۵ از اتیوپی وارد شده و در آنجا رشد و تکامل یافته است. تیپیکا توسط صوفی هندوستانی «بابا بودان» به هند برده شد. نقل است که در سال ۱۶۱۶ میلادی، تاجر هلندی، «پیتر ون در بروکه» درخت قهوه را از بندر مخا ربود و آن را به باغ گیاهشناسی آمستردام آورد.
صرف نظر از اینکه تیپیکا چگونه به غرب هند رسید، هلندی ها تیپیکا را در اواخر قرن هفدهم از مالابار به جاوه بردند. اولین تلاشها در سال 1696 پس از وقوع سیلی که بذرهای قهوه را از بین برد، با شکست مواجه شد. اما دومین تلاش در سال 1699 موفق شد.
پس از شناخته شدن این قهوه در کشور اندونزی، این گیاه به مدت 150 سال در سطح جهانی و تقریباً به طور انحصاری رشد کرد و به سرتاسر کشورهای اقیانوس آرام و هند راه پیدا کرد. هلندیها یک درخت تیپیکا را از جاوه به باغ گیاهشناسی آمستردام آوردند و درخت دیگری را به دربار سلطنتی فرانسه دادند. این درختان در ربع قرن اول ۱۸ میلادی، در جزایر مارتینیک، هائیتی و مستعمره ساحلی سورینام در داخل و اطراف کارائیب رشد کردند. این گونه تا اواسط قرن نوزدهم بهعنوان تنها زیرگونهی آمریکایی شناخته میشد.
از لحاظ ریختشناسی، تیپیکا درختی مخروطی شکل با برگهایی باریک و بلند، گیلاسها و دانههایی باریک است. با اینکه بعضی از پرورشدهندگان «دانه قهوه بلوجامائیکا مانتین» (Jamaican Blue Mountain) را به عنوان یک زیرگونه متفاوت میشناسند، اما واقعیت این است که از نظر ژنتیکی مشابه با تیپیکا است. در مکزیک، تیپیکای بومی را اغلب به نام Pluma Hidalgo میشناسند.
بوربون
دومین گونه جهانی عربیکا، بوربن و از جمله نژادهای بومی گزینششدهی یمن است. فرانسه جزیره بوربون (La Réunion کنونی) را برای کاشت قهوه هدف قرار داد. ابتدا 60 درخت را از مامور خود که در مخا مستقر بود و ارتباط خوبی با دربار یمن داشت، دریافت کرد. در 25 سپتامبر 1715، درختان به جزیره La Réunion تحویل داده شدند. در حالی که فقط 20 درخت توانسته بود از این سفر طولانی جا سالم به در ببرد. تا سال 1718، تنها یکی از این درختان توانست زنده بماند. اما مستعمرهنشینان موفق شدند 117 عدد از بذرهای آن را بکارند و در نهایت تا انتهای سال ۱۷۱۹ میلادی، چند هزار درخت رشد کردند.
این گونهی جدید بوربون، به غیر از دانههایی که برای مصرف به فرانسه صادر میشدند، تا اواسط قرن نوزدهم میلادی در محدوده جزیر باقی مانده بودند. اولین بار در سال 1859 این زیرگونه به برزیل آورده شد و به سرعت جای خود را باز کرد. در مقایسه با درختان تیپیکای برزیل، این زیرگونه بسیار پربارتر بود. بسیاری از منابع حدس می زنند که بوربون زرد معروف برزیلی که برای اولین بار در سال 1930 گزارش شده بود، حاصل تلاقی تیپیکای زرد برزیلی است.
درختان بوربن قرمز در قاره آمریکا گسترش پیدا کردند و در بسیاری از مناطق جایگزین مزارع تیپیکا شدند. همچنین مبلغان روحانی فرانسوی جزیره بوربن نیز در سال ۱۸۶۸ میلادی، این درخت را با خود به جزیره زنگبار تانزانیا و شهر ساحلی مرکزی باگامویو بردند. از اینجا به بعد بود که درختان بوربون در سراسر آفریقای شرقی پخش شده و طی چرخههای متعدد، رشد کردند. درختان بوربون معمولاً گردتر بوده و نسبت به تیپیکا، بیشتر شکل درختچه دارند. برگهای پهنتر، میوههای گردتر و دانههایی با باروری کمتر از خصیصههای این درختان است.
زیرگونههای گزینششده
زیرگونههای گزینششده در واقع محصول روشهای برنامهریزیشده و سیستماتیک برای بازتولید گیاه قهوه هستند. در ادامه به معرفی تعدادی از معروفترین زیرگونههای گزینششده خواهیم پرداخت.
گشا
داستان قهوهی گشا به منطقهای در نزدیکی شهرک Gesha در منطقه دورافتاده Bench Maji در غرب اتیوپی برمیگردد. ماموران بریتانیایی در سال 1931 قهوه را از جنگلهای اطراف کافا به کنیا بردند و سپس دانههای این درختان در سال ۱۹۶۳ به اوگاندا و تانزانیا فرستاده شد.
این بذرها سپس در سال ۱۹۵۳ میلادی، از طریق اقیانوس اطلس به مرکز تحقیقات و آموزش عالی کشاورزی گرمسیری (CATIE) در کاستاریکا راه یافتند. محققان این مرکز تلاش کردند مقاومت این گیاه را نسبت به زنگزدگی برگ قهوه هدف قرار دهند. از آنجا که این مرکز در ارتفاع بسیار پایین (حدود 600 متر بالاتر از سطح دریا) قرار دارد، کاشت قهوه در آن محل و پس از آن در پاناما، به دلیل بهره وری پایین و کیفیت غیرقابل قبول، رها شد. امروزه میدانیم که این زیرگونه بسیار ناپایدار است و خصیصههای عالی آن با ترکیبی از ارتفاع، بارندگی، ترکیب خاک و مواد مغذی، و تعداد بیشماری از عوامل محیطی و باغبانی دیگر خود را نشان میدهد.
آزمایشهای ژنتیکی اخیر که توسط مرکز تحقیقات جهانی قهوه (WCR) انجام شده است، شواهدی را نشان میدهد که گشاهای زیادی در حال رشد هستند که با نمونه CATIE مطابقت ژنتیکی ندارند.
با نگاهی به تاریخچه این زیرگونه و با یادآوری این نکته که مجموعههای متعددی در مزارع و بسیاری از ایستگاههای تحقیقاتی دیگر ساخته شده بود، جای تعجبی نیست که گوناگونیهای ژنتیکی در نهالهای گشا مشاهده شود. گشا در نزدیکی زیستگاه طبیعی درختان عربیکای وحشی جمعآوری شده بود. بنابراین جای تعجب نیست که همه درختان گشا با یکدیگر همخوانی کامل ندارند.
به هر حال، گشا توانست صنعت قهوه را دگرگون کند. همچنین معیاری برای سنجیدن کیفیت فنجان ایجاد کرد که به راحتی با سایر زیرگونههای قهوه قابل قیاس نیست.
کنت
در سال 1911، یکی از اولین نمونههای قهوه مقاوم در برابر زنگ زدگی در ایالت Doddengooda در میسور هند، از یک درخت تیپیکا حاصل شد. این گونه توانایی عجیبی را در مقاومت در برابر قارچ از خود نشان داده بود. این گونه که کنت (Kent) – نام خانوادگی مردی که آن را کشف کرده بود – نامگذاری شد، در دهههای 1920 و 1930 در هند، اوگاندا، تانزانیا و کنیا (همه مستعمرات بریتانیا) شناخته شد. کنت یکی از اجزای اولیه در دستور تهیه گونههای مقام بود. این زیرگونه ژنهای خود را بیشتر به زیرگونهی Jember میدهد که هنوز هم بهطور گستره در اندونزی کشت میشود. با این حال، با گذشت حدود صد سال از کشت گزینششدهی کنت، این زیرگونه مقاومت خود را بهخصوص در برابر گونههای خطرناک زنگزدگی که در دهههای اخیر به وجود آمدهاند، از دست داده است.
جاوه (جاوا)
دانهی قهوهی جاوه زیرگونهی گزینششده از یک یا چند گونهی اتیوپیایی است. گزارشهای اخیر نشان میدهند که آنچه ما امروزه به عنوان قهوهی جاوه می شناسیم در سال ۱۹۲۸، توسط محقق هلندی قهوه، P.J.S Cramer از چند درخت مادر در اتیوپی گزینش شده است. او دانهها را به جاوه فرستاد و درختان قهوه پس از شکوفا شدن، مقاومت محسوسی در برابر زنگزدگی از خود نشان دادند. در حالیکه سایر گونههای عربیکا دچار تزلزل شده بودند. در اندونزی امروزه از این گونه با نام Abyssinia یاد میشود که نام اتیوپی در آن دوران بوده است.
زیرگونههای SL
این زیرگونههای گزینششدهی تخصصی و کلاسیک کنیایی توسط آزمایشگاههای کشاورزی اسکات در دهههای 1930 میلادی ساخته شدند. آزمایشگاههای اسکات (SL) در ساختمانی که قبلاً به عنوان آسایشگاه و بیمارستان در شهر کیکویو مورد استفاده قرار میگرفت، تأسیس شد. تا سال ۱۹۳۴ تحقیقات در زمینه قهوه در این مرکز انجام نمیشد. در دهههای ۱۹۶۰ میلادی، آزمایشگاههای اسکات در سازمان تحقیقات و کشاورزی کنیا ادغام شد. فعالیت های آنها تا امروز تحت این نام ادامه دارد.
گونههای متنوعی از قهوهی SL وجود دارد. اما دو مورد از محبوبترین این گونهها در کنیا، SL28 و SL34 هستند. اگرچه دانهی SL14 نیز به طور گستردهای در اوگاندا کشت میشود. بسیاری از این گونهها با هدف بهبود مقاومت گیاه در برابر خشکسالی ایجاد شدهاند.
گونهی SL28 در اوایل سال ۱۹۳۱ از یک گونهی تانگانیکا با برگهای برنزی و مقاوم به خشکی گزینش و ایجاد شد. این زیرگونهی گزینششده اولین بار توسط محقق ارشد قهوه مستعمره کنیا (کسی که گونههای قهوهی کنیایی خود را نیز در دهههای ۱۹۲۰ ایجاد کرد) ساخته شد. SL28 دیربازدهتر بود و مقاومت کمتری نسبت به بیماری داشت. اما خصیصههای کیفی حسی قویتری داشت. این موضوع میتواند محبوبیت روزافزون آن را توجیه کند.
SL34 یک زیرگونهی گزینششدهی کنیایی است که از یک تک درخت در مزرعهای (احتمالاً با درختان بوربن) واقع در Kabete آمده است. این زیرگونه باروری بیشتری نسبت به SL28 داشته و برای کاشت در ارتفاعات کمتر، مناسبتر است. مانند SL28، این گونه نیز برگهایی برنزی دارد.
گونههای جهشیافته
Caturra، Pache، Pacas، Villalobos، Villa Sarchi
کاتورا
زیرگونه کاتورا یک جهش تک ژنی از گیاه بوربون است که اولین بار در سال 1937 در امتداد مرز میناس گرایس و اسپریتو سانتو گزارش شد. مشخصه اولیه این جهش، قد کوتاه آن است که امکان کاشت متراکم تر و چیدن آسانتر آن را فراهم میکند. این گونه، والد هر دو گروه Catuaí و Catimor است.
- پاکاس، یک جهش بوربن که برای اولین بار در سال 1949 در السالوادور دیده شد. این نام به دلیل نام خانوادگی مالکان مزرعه روی آن گذاشته شده است. ماراگوجیپ و این زیرگونه، والد پاکامارا هستند.
- پاچه، یک جهش بوربن که برای اولین بار در سال 1949 در گواتمالا مشاهده شد.
- ویالوبوس (جهش تیپیکا) و ویا سارچی (جهش بوربن) که اولین بار در دهه 1950 و 1960 در کاستاریکا گزارش شد. ویا سارچی یکی از والدین گروه سرچیمور است.
موخا و لورینا
گونه موخا و لورینا از نظر ژنتیکی بسیار شبیه هستند. (مانند جهشهای کوتولهای که منجر به درختان متراکم و مخروطی شکل منحصر به فرد میشوند) اگرچه تفاوتهای ریختشناسی هم دارند. با این حال، وجه اشتراک آنها با هم قابل توجهتر است. هر دو جهش حاوی مقادیر بسیار کمتری از مادهی کافئین در مقایسه با گونه های سنتی عربیکا هستند.
موخا درختی کوچک و مخروطی شکل با گیلاسها و دانه های بسیار ریز است. به نظر می رسد که احتمالاً یک جهش برزیلی مانند سایر جهشها باشد. برزیل همچنین مدتها بود که برخی از قهوههای خود را با عنوان «موخا» انتقال میداد (یا به اشتباه برچسبگذاری میکرد)، که تمایز گیجکننده را بیش از پیش مخدوش میکرد. با این حال، به احتمال زیاد در نتیجه نامش، رقم موخا محبوبیت جهانی بیشتری نسبت به لورینا به دست آورده است.
نام Laurina که با نامهای “Leroy” یا “Le Roy” (شاید نام شخصی که آن را گزینش کرده است) و “Bourbon Pointu” (به معنای “Bourbon نوک تیز”) نیز شناخته میشود، احتمالاً از شباهت این درخت به درخت لورل (برگ بو) نشات میگیرد.
ماراکوجیپ
این زیرگونه جهش یافتهْ بسیار غول پیکر است، درخت و میوه ها و دانه های آن تقریباً دو برابر اندازه عربیای معمولی است. با این حال، این درخت غول پیکر دارای خصیصههایی است که کمتر مطلوب هستند. مانند رسیدن آهستهتر گیلاس و باروری کم. این زیرگونه نام خود را از شهر Maragogipe در باهیا، برزیل، جایی که برای اولین بار در آن کشف شد، گرفته است. این زیرگونه همراه با Pacas والد Pacamara است.
هیبریدها
تلاقیهای طبیعی و تصادفی یا آزمایشگاهی گونهها
هیبرید تیمور
پس از اینکه درختان قهوه نیمکره شرقی دسته دسته در اواخر قرن نوزدهم شروع به مردن کردند و اولین اپیدمی جهانی زنگزدگی برق درختان قهوه را تحت تاثیر قرار داد، روبوستا وارد جزایر اقیانوس آرام شد. این اتفاق غیرمحتمل در تیمور رخ داد که اکنون بین حاکمیت اندونزی و کشور مستقل تیمور-لسته تقسیم شده است. در آنجا، عربیکا به طور خود به خودی با روبوستا تلاقی پیدا کرد و یک زیرگونهی هیبریدی جدید ایجاد کرد.
تلاقی عربیکا و روبوستا یک شاهکار منحصر به فرد غیرعادی است. چرا که عربیکای تتراپلوئید (چهار مجموعه کروموزوم) در تئوری نباید از نظر ژنتیکی با جد دیپلوئید (دو مجموعهای) خود سازگار باشد.
صرف نظر از این، تیمور هیبرید – که اغلب “Tim Tim” نامیده می شود طی مدت کوتاهی پس از اولین مشاهده در اوایل قرن بیستم، به یک گونهی محلی محبوب تبدیل شد. در حال حاضر این گونه پایهی ژنتیکی و منبع بسیاری از گونههای عربیکای مقاوم به بیماری است که رایج ترین آنها Catimors و Sarchimors هستند.
کاتیمور و سرچیمور
هیبرید تیمور با کاتورا تلاقی داده شد و برای اولین بار در سال 1967 وارد بازار برزیل شد. از آن زمان گونههای زیادی از کاتیمور با گیاهان والد و زیرگونههای گزینششدهی نسلی متفاوت ایجاد شده اند. بنابراین، کاتیمور به گروهی از گونههای متمایز اشاره دارد، نه فقط یک گونه. کاتیمورهای محبوب عبارتند از کاستاریکا 95 و کات 129 که هر دو درختانی با قد کوتاه (مشابه کاتورا) اما با مقاومت بیشتر نسبت به زنگزدگی و بارورتر هستند.
به طور مشابه، Sarchimor نیز یک زیرگونهی گزینششدهی ژنتیکی گروهی است تا فردی. گروه سرچیمور تلاقی از گونههای ویلا سرچی و هیبرید تیمور است. از محبوبترین آنها میتوان IAPAR 59 و Obata را نام برد که هر دو برگهایی مقاوم در برابر زنگزدگی دارند. Centroamericano که یک هیبرید F1 Sarchimor است که با سودان روم تلاقی یافته است.
با وجود ارثبری قوی از روبوستا، هر دو گروه کاتیمور و سرچیمور از نظر ژنتیکی به عنوان عربیکا طبقه بندی می شوند و به طور گسترده در سراسر جهان کاشته می شوند.
Ruiru 11 و Batian
Ruiru 11 کنیا به گروه کاتیمور تعلق دارد. اما در اینجا به دلیل چند ویژگی منحصر به فرد خود معرفی شده است. اگرچه این گونه بهعنوان یک هیبرید F1 در نظر گرفته می شود، اما کمی پیچیده تر از تلاقی دو نوع گونهی سنتی است. والدهای Ruiru 11 (در این مورد در پاراگراف بعدی بیشتر توضیح داده می شود) خود هیبریدهای پیچیده ای از SL28، SL34، سودان روم، چند زیرگونهی گزینششدهی بوربن و تعدادی کاتیمور با هدف دستیابی به ترکیبی که مقاوم به بیماری CBD در میوه قهوه باشد، باروری بیشتر و کیفیت بالاتر نوشیدنی قهوه هستند.
Ruiru 11
در مورد Ruiru 11، باید جنسیت والد بهطور کامل معین شود. گرده افشانی بین دو والد پیچیده Ruiru 11 به صورت دستی انجام می شود. همچنین دستور العمل ها برای ایجاد درخت پدر و مادر متمایز است. درخت بلند همیشه به صورت نر بوده و گرده را به ماده اهدا می کند که کوتاهقدتر است. بذرهایی که از این فرآیند رشد می کنند غیر یکنواخت هستند و به صورت یک گونهی ترکیبی (کمپوزیت) ساخته و توزیع می شوند.
زیرگونهی رویرو که به خاطر ایستگاه تحقیقاتی که در آن پرورش داده شد، به این نام خوانده میشود، پس از انتشار با دو چالش بزرگ روبرو شد. اول، گرده افشانی دستی باعث می شود که پرورش آن زمان بر باشد و عرضه با تقاضا همگام نباشد. ثانیا توجه به کیفیت طعم نوشیدنی، شیرینی و خصیصههای دیگر نادیده گرفته شد. بنابراین، قهوهخورهای حرفهای اغلب نمره کمتری به این نوع قهوه میدهند.
Batian
در نتیجه زیرگونهی Batian در سال 2010 با استفاده از همان ماده ژنتیکی رویرو و با تمرکز بر کیفیت فنجان نوشیدنی و کوتاهتر کردن فاصله بین کاشت و برداشت منتشر شد. اکثر درختان باتیان در سال دوم کشت بار میوه قابل توجه و در سال سوم برداشت کاملی دارند. Batian از نسلهای F5 رویرو گزینش شد که ویژگیهایی مثل قد کوتوله را حذف کرده است. نام باتیان از بلندترین قله کوه کنیا گرفته شده است. این نام خود را از یکی از رهبران برجسته ماسایی گرفته است.
کلمبیا، تابی، کاستیلو، سنیکافه 1
در کلمبیا، ۶ درصد مالیات بر قهوههای صادراتی، بودجه فدراسیون ملی قهوه (FNC)، یکی از بزرگترین و با سابقهترین سازمانهای قهوه در جهان را تامین میکند. این سازمان با تمرکز بر بهبود حجم و قیمت در سراسر کشور، چندین دهه است که در حال توسعه و انتشار انواع گونههای بارور قهوه در پژوهشگاههای تحقیقاتی خود است که در سال 1938 تأسیس شدهاند. با استفاده از دستورالعمل Catimor’s HdT x Caturra ، این سازمان برای اولین بار زیرگونه قهوهی کلمبیا را به عنوان کمپوزیت F5 تولید کرد. سپس در سال ۱۹۸۲ به بازار عرضه نمود. بهدنبال دستیابی به طعم بهتر، تیپیکا و بوربون با کاتورا جایگزین شدند و با گونه Tabi تلاقی یافتند. این گونه نیز در سال ۲۰۰۲ به بازار عرضه شد.
گونه های اولیه مقاوم به زنگزدگی کلمبیا جایگزین های پایدار و تا حدودی محبوب برای بقایای Typica و Caturra در کشور بودند. بههرحال، کلمبیا در سال 2005 با توزیع قهوهی Castillo توجه جهان را به خود جلب کرد. این گونه در حال حاضر متداول ترین گیاه قهوه در کشور است. بخشی از محبوبیت آن مرهون بازاریابی درست، پیروزی در رقابت با سایر طعمها و قیمت یارانه ای بذر است.
مزایای زیرگونه کاستیلو
مزایای زیرگونهی کاستیلو باروری بالا و مقاومت در برابر بیماری است. دلیل وجودی آن ترکیب چند خطی از نسل پنجم (F5) کاشت است که تنوع ژنتیکی کافی برای مقاومت در برابر زنگزدگی گیاه و بهطور کلی سایر بیماریها را در مزرعه امکانپذیر میکند. در یک مزرعه تک کشت معمولی کاتورا، در صورت بروز آُت «Super-Rpya» کل مزرعه تسلیم این شکارچی هیولایی می شود. با این حال، تنها بخشی از مزرعه کاستیلو مبتلا به این بیماری میشود. زیرا – علیرغم اینکه 100٪ مزرعه شامل گیاهان کاستیلو است – در واقع حدوداً پنج تا ترکیب ژنتیکی کاملاً منحصر به فرد در هر کیسه از دانههای قهوه وجود دارد. علاوه بر این، Castillo به 16 تنوع کیفی منطقه ای علاوه بر نمایه کلی آن تقسیم شده است.
سازمان Cenicafé اکنون گونهای به نام Cenicafé 1 منتشر کرده است که به ترکیب گزینشی چند نسلی کاتیمور وفادار است. این جدیدترین گونهای است که حداکثر امتیازات کیفیت قهوه و باروری را دارا است. همچنین با مزیت افزوده مقاومت در برابر بیماری CBD بهبود یافته است.
مطالعه این مطلب نیز توصیه می شود: برشته کاری قهوه چیست؟
موندو نوو
پس از معرفی بوربن به دنیای قهوه، در نهایت با تیپیکا گرده افشانی کرد و یک هیبرید طبیعی تولید شد که اولین بار در سال 1943 در ایالت سائوپائولو مشاهده شد. سپس دو گزینش جداگانه برای تولید قهوه انجام شد که آخرین مورد در سال 1977 اتفاق افتاد. این گونه درختی بلند با باورروی محصول خوب است. اما دامنه آن بیشتر به آمریکای جنوبی محدود می شود.
کاتوای
Catuaí از تلاقی موندو نوو برزیلی با کاتورای زرد ایجاد شده است. این زیرگونه در دهه 1940 ایجاد شد اما تا سال 1970 در اختیار عموم افراد جامعه قرار نگرفت. قد کوتاه میراث این زیرگونه از کاتورا بوده و در برابر باد مقاوم است. همچنین یک درخت کاملاً پربار است با این نکته که به مقدار بالاتر از حد متوسط کود نیاز دارد.
پاکامارا
پاکامارا یک گونه سالوادورایی است که در دهههای 1970 ایجاد شد. قبل از آن بیش از 30 سال در بخش ژنتیک موسسه تحقیقات قهوه سالوادور (ISIC) روی آن کار شده بود. پاکامارا علیرغم اینکه کمتر از 1 درصد از گیاهان قهوه السالوادور را تشکیل می دهد، در میان برشته کاران تخصصی طرفداران زیادی پیدا کرده است. جالب است که گزارش کیفیتی که همراه با انتشار توزیع این قهوه بود، فرآوری طبیعی آن را برای کسب بهترین نتایج توصیه میکرد. پاکامارا یک هیبرید عجیب است که والدین آن بوربن پاکاس کوتوله و غول پیکر تیپیکا ماراگوگیپ هستند. پاکامارا دارای برگها و لوبیاهای بزرگ مشابه ماراگوگیپ است.
جمبر
گونهی Jember که با نامهای مختلفی از جمله S795 و Linie S شناخته میشود، به طور گسترده در اندونزی مورد استفاده است. جمبر نام منطقه ای در جاوه شرقی و محل ایستگاه تحقیقاتی است که این قهوه از طریق آن توزیع شده است. اما این گونه در هند ایجاد شده است. این گونه یک هیبرید مقاوم به بیماری است که از دو والد مقاوم کنت و S228 تولید شده است.